به نام ایزد دانایی
خودمحوری دانش اموزان در سنین ابتدایی بر هیچکس پوشیده نیست پس ایا تعرض و اجبار به مسائل شخصی با چاشنی زور می تواند مدرسه را به خانه دوم دانش اموز تبدیل کند ؟ ضمن اینکه می دانیم بدون نشاط و شادی یادگیری ممکن نمی باشد پس ایا عملکرد پادگانی در مداس در راستای اهداف عالیه اموزش و پرورش خواهد بود یا خیر در ادامه ی این مقاله بصورت دقیق تری به این مطلب می پردازیم ...
تراشیدن موی سر دانش اموز به بهانه بهداشت و شپش می تواند مثال بارزی از استبداد آموزشی و پاک کردن مسئله به جای حل مسئله باشد مدیران مدارس همواره باید در حل مسائل تربیتی پاسخ را جایگزین واکنش کنند چرا که واکنش عملکردی غریزی است و پاسخ عملکردی همراه با تفکر و مدرسه به عنوان پایگاه و سکوی علمی و فکری پر واضح است نیاز به پاسخ دارد نــه واکنش و بر هیچکس پوشیده نیست اگر در مدارس هدف این است که انسان مطلوب تربیت کنیم و یادگیری در مدارس جریان داشته باشد قطعا باید شادی و نشاط سرلوحه کار ما باشد و مدرسه را در دنیای مطلوب دانش اموزان قرار دهیم ولی متاسفانه برخی اقدامات مانند اجبار به تراشیدن موی سر دانش اموز علاوه بر ضربه روحی به دانش اموز و اعلان جنگ روانی دانش اموز با مدرسه اثارش حتی یقه کیفیت اموزش را نیز می گیرد و اموزش را از حالت پویایی و نشاط خارج می کند این رویکرد مستبدانه هرگز نمی تواند نقش مثبتی در تربیت ایفا کند و واقعا جای تحقیق دارد که دانش اموز با موی بلند با دانش اموز با سر تراشیده چه فرقی می کند و به نظر این رویکرد بجا مانده از گذشته هایی است که معلمان با لباس نظامی و رویکرد نظامی در کلاس های درس حاضر می شدند و به هیچ وجه نمی تواند نگرش مثبتی نسبت به مدرسه در دانش اموز ایجاد کند . قطعا اموزش نظم و نشاط سخت تر از تراشیدن موی سر است و ما همواره راحت ترین راه را انتخاب می کنیم (تراشیدن موی سر دانش اموز بجای اموزش بهداشت فردی و نظافت شخصی )ولی رسالت و هدف مدرسه چیزی جز این اموزش ها نمی باشد.
- شنبه ۱۰ فروردين ۹۸